صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 24 صفحه بعد

(مسعود اکبری مطالب اموزنده)
قالب وبلاگ

(مسعود اکبری مطالب اموزنده)
قرآن کریم: بخوان به نام پروردگارت كه انسان را از علق آفريد، بخوان به نام پروردگارت که كريمترين [كريمان] است 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (مسعود اکبری مطالب اموزنده) و آدرس m-akbari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


زمینه های اجتماعی گناه

 

در راستای زمینه های اجتماعی گناه، مسائلی چون محیط، افراد، دوستان، محرومیت ها و وازدگی اجتماعی و مسئولان نقش مهمی را دارند که باید به آنها توجه داشت.

 

محیط سالم و فاسد: بی شک یکی از زمینه های گناه، محیط ناپاک و فاسد است.

 

همانطور که مکان زباله ها موجب پیدایش و رشد میکروب ها است محیط فاسد موجب شیوع گناه خواهد بود. منظور از محیط، محل هایی مثل خانه، مدرسه، اداره، دانشگاه، حوزه، بیمارستان، روستا، شهر و ...   می باشد.

 

در باب تأثیر محیط بر افراد، اگر به آیات 138 تا 142 سورۀ اعراف توجه کنیم این تأثیر بَد را خواهیم دید: زمانی که حضرت موسی (ع) به بنی اسرائیل از زیر یوغ دستگاه طاغوتی فرعون نجات یافتند و از دریا گذشتند در مسیر خود به قومی برخورد کردند که با خضوع و تواضع اطراف بت های خود را گرفته بودند بنحوی که این صحنه تأثیر عجیبی روی قوم بنی اسرائیل گذاشت و یاران موسی گفتند: ای موسی برای ما معبودی قرار بده همانطور که آنها معبودانی دارند. آری! همراهان موسی (ع) با اینکه همواره از راهنمایی های آن حضرت بهره مند می شدند این گونه تحت تأثیر محیط قرار گرفتند.   موسی (ع) آنها را سرزنش کرد و فرمود: شما قطعاً مردمی جاهل و نادان هستید اینها را که می بینید عاقبت کارشان نابودی است و آنچه انجام می دهند باطل و بیهوده است. آری! قومی که پیامبر همراهشان هست اینگونه منحرف می شوند پس وای بر ملت هایی که به هیچ پیامبری ایمان ندارند و از هیچ کتاب الهی بهره ای نمی برند و یا کتاب الهی دارند و آن را به دست فراموشی می سپارند یقیناً سرنوشت چنین اقوامی جز ضلالت و گمراهی و هلاکت نخواهد بود. (خداوندا به ما رحم کن) یکی از راههایی که موجب نجات انسان از هلاکت است هجرت از محیط ناپاک به محیط دیگر است در شرایطی که محیط فاسد شده انسان مؤمن قادر به اصلاح محیط نیست و خطر ضلالت و انحراف او را تهدید می کند باید به محیط سالم تر هجرت نماید و اگر مؤمن در این محیط بماند و به دلیل محیط منحرف شود و هلاک شود در روز قیامت نمی تواند گناه خود را به محیط نسبت دهد و در قرآن به چنین افرادی اخطار شده و جایگاه دوزخ را وعده گاه آنها قرار داده است. این مسأله بطور عملی در صدر اسلام اتفاق افتاده است. در تاریخ آمده که عده ای از مسلمانان که در مکه ظاهر اسلام را قبول کرده بودند به خاطر خانه و اموال و فرزندانشان با پیامبر (ص) و مسلمین به سوی مدینه هجرت نکردند و شرایط به گونه ای شد که برای حفظ خانه و اموالشان در صفوف مشرکان در جنگ بدر شرکت کردند و به دست مسلمین کشته شدند (الله اکبر). در همین باب خداوند در سورۀ تغابن آیات 14 و 15 می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندان شما دشمنان شما هستند از آنها دوری کنید و از بدی آنها چشم پوشی کنید و ببخشید چرا که خداوند بخشنده و مهربان است و به حقیقت اموال و فرزندان شما وسیله آزمایش و امتحان شمایند به آنها دل نبندید و بدانید که پاداش و اجر عظیم در نزد خداوند خواهد بود».

 آری! این دو آیه هم وقتی نازل شد که برخی مسلمانان قصد هجرت داشتند ولی از طرف همسر و فرزندان ممانعت می شدند و یا اموال و فرزندان مانع هجرت بودند. آری! در راه اطاعت بی قید و شرط از خدا و رسول و قرآن باید فداکاری و ایثار کرد و برای فداکاری و ایثار، منافع همسر و فرزندان و اموال گاهی با خطر مواجه می شوند و گاهی مؤمن بر سر دو راهی قرار می گیرد که آیا به همسر و فرزندان بچسبد یا راه حق و خدا را طی کند اینجاست که مؤمن مسلمان از غیر مسلمان باز شناخته می شود. به همین دلیل خداوند علیم به مؤمنان هشدار می دهد مواظب این خطرها باشید و باز خداوند در آیه 23 سورۀ توبه هشدار می دهد که: «ای کسانی که ایمان آورده اید اگر پدران و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح داده اند یاور و دوست خود قرار ندهید هر کس چنین کند ظالم و ستمگر است!!». عزیزان! آن خدایی که در جای جای قرآن می فرماید: «وَ بِالوالدینِ اِحساناً» در مسائل مهم و سرنوشت ساز و اعتقادی می فرماید: اگر پدر کافر را دوست خود قرار دهی ظالم و ستمگری. در این زمینه خداوند در آیه 15 سورۀ لقمان دستور داده است اگر پدر و مادر تو را به شرک دعوت کردند هرگز از آنها اطاعت نکن ولی در زندگی دنیا با آنها به نیکی رفتار کن (منظور این است که اعتقادات او را پیدا نکن ولی در ظاهر رفتار نیک داشته باش).

 

برای نجات واقعی باید از نزدیک ترین و عزیزترین کس که فاسد و کافر است فرار کرد و گرنه مایه هلاکت خواهد شد. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود: کسی که برای حفظ دینش از سرزمینی به سرزمین دیگر، گرچه به اندازه یک وجب هجرت کند استحقاق بهشت می یابد و در بهشت یار و همنشین محمد و ابراهیم (علیهم السلام) خواهد شد (نورالثقلین ج1 ص541). باز در این باب خداوند در آیه 97 سورۀ نساء می فرماید: «از کسانی که فرشتگان، روح آنها را بگیرند در حالیکه به خود ظلم کرده اند پرسیده می شود شما در چه حالی بودید؟ گویند ما در روی زمین مردمی ضعیف و تحت فشار بودیم. فرشتگان گویند آیا زمین خدا وسیع نبود که از آن مهاجرت کنید پس جایگاه آنها جهنم است و سرانجام بدی دارند». در واقع اینها کسانی هستند که گرفتار مردم زدگی یا جوّ زدگی شده اند در حالیکه اسلام به آنها می آموزد که فکر و ذکر و کارشان در راستای اطاعت و رضایت خدای بزرگ باشد. هرگز اخلاص را فراموش نکنند و آنچه را که خشنودی خدا در آن است دوست بدارند و آنچه که خشم و نفرت خدا در آن است دشمن بدارند و معیار تصمیم گیری دستورات خدا باشد نه محیط و مردم و جوّ جامعه و خطوط سیاسی و ... در وصیت معروف حضرت لقمان (ع) به پسرش آمده: ای پسرم! قلب خود را به خشنودی مردم وابسته مکن چرا که هرچه کنی رضایت همه مردم بدست نخواهد آمد پس به رضایت آنها دل نبند و به خشنودی خدای بزرگ اشتغال داشته باش (سفینه البحار ج2 ص511). البته خشنود کردن مردم اگر در راستای خشنودی و رضای خداوند باشد اجر عظیم داشته و توصیه به آن شده است ولی اگر خشنود کردن مردم با خشم خدا باشد این مایه هلاکت است. در اسلام تجاهر به فسق، شایع کردن گناه، کمک به گناه، راضی شدن به گناه، غیبت، ترک امر به معروف و نهی از منکر و انتخاب افراد فاسد و ترک اجرای حدود الهی و ... و هرچه که در فاسد کردن محیط نقش ایفا می کند محکوم و نهی شده است و از گناهانی که رابطه مستقیم با فاسد سازی محیط دارند مثل    بی حجابی، فیلم ها و عکس های شهوانی و اعتیاد و ... نه تنها که نهی نشده بلکه بر حکومت اسلامی لازم است که از آنها شدیداً جلوگیری نماید و از این بالاتر بر عموم مردم لازم است که نظارت عمومی بر اوضاع داشته باشند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند. ﻛﻼً انسان موجودی اجتماعی است، جامعه همچون خانه اوست و حریم جامعه حریم خانه اوست پس پاکی جامعه و محیط به پاکی او کمک می کند و ناپاکی جامعه او را ناپاک می کند. به همین دلیل هر کاری که جوّ جامعه را آلوده کند ممنوع و از دیدگاه اسلام مطرود است. اگر در نقطه ای از جامعه آتشی روشن شود (گناه) باید آن را خاموش و محاصره کرد و گرنه شعله های آن تمام جامعه را خواهد سوزاند. پیامبر اکرم (ص) گناه اجتماعی را چنین مثال زد و فرمود: جمعی سوار بر کشتی شدند و هر کس در جای خود نشست در این میان مردی، تیشه ای برداشت و به سوراخ کردن محل نشستن خود مشغول شد به او گفتند چه می کنی؟ اینجا محل من است هر کاری بخواهم می کنم و آزادم. در اینجا اگر او را آزاد بگذارند هم خود و هم دیگران را هلاک می کند ولی اگر او را هدایت یا مهار کنند همه نجات خواهند یافت.

 

« برای تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت، بر محمد و آل محمد صلوات »

 

اجرکم عندالله مجتمع قرآنی فرهنگی مسجد و حسینیه عبدالرحمن ابوزیدآباد

[ جمعه 23 تير 1391 ] [ 23:7 ] [ مسعود اکبری ]

(لقمه حرام زیر ذره بین – 4)

 


تصرف غیر مجاز در اموال دیگران که از آن به خوردن مال حرام یا همان لقمه حرام یاد می شود؛ خواه ناخواه آثاری را در پی دارد که می توان آنها را با وضوح و تاکید قابل توجه ای در منابع دینی و کلام بزرگان آیین مشاهده کرد.

آنچه در ادامه می آید آثاری است که اثرات لقمه حرام است و فراری از آن نیست. به این امید که این نکات هشداری باشد برای همگان تا بیش از پیش در نوع و راه آنچه به دست می آوریم دقت کنیم. نکته آخر اینکه فراموش نکنیم که، پیشگیری همیشه به خصوص در این مورد بهتر و آسان تر از درمان است.

 

 


http://shahroodut.nahad.ir/uploads/10002_30079.jpg
نماز بی ارزش و دعایی که شنیده نمی شود

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ نماز کسی که لقمه‌اش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیستوَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.(1)

در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آكِلِ الْحَرَامِ؛ بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد.(2)

شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ؛ لقمه‌ات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.(3)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل(9) او خواهد بود

سنگدلی، اثر حرام خوری

روایتی وجود دارد که اگر آن را در کنار این روایت قرار دهیم نتیجه ای حاصل می شود که آن را اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا و در تحلیل جنایت کوفیان بیان فرمود. آن روایت این است که امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ؛ خداوند متعال دعایی را که از قلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد اجابت نمی کند.(4)

سنگدلی

از این دو روایت این معنا استنباط می شود که حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود. آن حضرت وقتی دید که کلام حقش در دل سخت تر از سنگ کوفیان اثر نمی کند علت را این سخت دلی و عدم کرنش در برابر حق را لقمه های حرامی برشمرد که شکمهای کوفیان از آن پر شده بود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ؛ شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.(5) حداقلش این است؛ غذای آن چند روزی را که اینها در کربلا مستقر بودند عمر سعد به آنها می داد. او با کیسه های زر اموی یا تصرف حرام در بیت المال مسلمین غذا تهیه می کرد و در شکم اینها می ریخت لذا شکم همه از حرام پر بود و چون اینگونه بود هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می کرد که با اینها سخن بگوید سر و صدا می کردند و هلهله سر می دانند و حاضر نمی شدند تا به کلام آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی که امام علیه السلام خطاب به آنها فرمود: وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ چرا ساکت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود که خود حضرت علت را بیان کرد و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ.

 

لعنت فرشتگان

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ؛ هرگاه لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند(6)؛ یعنی دوری رحمت الهی را از او درخواست می کنند. شاید علتش این باشد که دست به دعا بر می دارند و به خداوند متعال عرضه می دارند که خدایا این شخصی که غرق در نعمتهای حلال توست اما دست به حرام دراز کرده را از آن حلالهای بی شمارت محروم کن!

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ نماز کسی که لقمه‌اش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است

ساخت بنای عبادت روی ماسه های روان

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ؛ عبادت کسی که حرام خواری می کند مانند ساختمانی است که بر روی شنزاری روان بنا شده باشد.(7) بی شک چنین ساختمانی آن چنان سست است و لرزان که با اندک حرکتی فرو ریخته و چیزی از آن باقی نمی ماند و اگر هم چیزی از آن بماند یقینا فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت.

با توجه به این روایت شریف و آیه صد و نُه سوره توبه که می فرماید «مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی‏ نارِ جَهَنَّمَ؛ كسى كه بنیاد[امورش‏] را بر لب پرتگاهى سست و فرو ریختنى نهاده! آن بنا با بناكننده‏اش در جهنم سقوط مى‏كند.» به دست می آید که در فرهنگ قرآن کریم چنین کسی که هم عابد است و هم حرام خوار؛ عبادتش سودی به حال او نخواهدکرد و بزودی خودش به همراه ساختمان عبادتش به قعر جهنم سقوط خواهند کرد. 

 

عبادتهایی که برای آن عذاب می نویسند

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً؛ کسی که کسبش حرام استلَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً؛ خداوند هیچ كار خیرى را از او نمى‏پذیرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده؛ حج باشد یا عمرهوَ كَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً؛ و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها، گناه براى او ثبت مى‏كند وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ؛ و آنچه پس از مرگش باقى مى‏ماند توشه دوزخ او خواهد بود.(8)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که  لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل(9) او خواهد بود.(10)

امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتد وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد

امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود: وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و له دور می افتد وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت ن حضرت نمی گردد

حرام خور، دوست ما نیست

امیرالمومنین علیه السلام می فرمود: لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَكَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً؛ کسی که به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.(11)

 

بهشت ممنوعه
ورود به بهشت ممنوع

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ؛ همانا خداوند ورود بدنی را که از حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کرده است.(12)

 

محروم از دیدار و کوثر و شفاعت

امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتدوَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.(13)

 

پی نوشت ها:

(1) بحارالأنوار، 63/314

(2) عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139 

(3) همان

(4) الكافی، 2/474

(5) بحارالأنوار، ج45، ص8

(6) الدعوات، ص25

(7) عدة الداعی و نجاح الساعی، ص153

(8) ثواب‏الأعمال، ص282

(9) قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است که نوعا به میزان تقوای عامل برمی گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می شود یعنی هم باطل است و هم مردود گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند کسی که روزه صحیحی می گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می گوید و غیبت می کند.

(10) الكافی، 5/124

(11) مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، 1/16

(12) همان، ص61

(13) دعائم‏الإسلام، 2/35

[ جمعه 23 تير 1391 ] [ 23:7 ] [ مسعود اکبری ]

بعضی وقتها سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی‌خوای حرف بزنی … بعصی وقتها هم سکوت می‌کنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری … بعضی وقتها سکوت یه اعتراضه ، بعضی وقتها هم انتظاره … اما بیشتر وقتها سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی‌تونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه …

[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]

چقــدر باید بگذرد؟؟

تا مـن

در مـرور خـاطراتم

وقتی از کنار تــو رد می شوم.

تنـــم نلــرزد…..

بغضــم نگیــرد…..

  

[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]
[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]
درجزیره ای زیبا تمام حواس زندگی میکردن.

شادی,غم,غرور,عشق,و... .

روز خبر رسید که جزیره به زودی به یر اب خواهد رفت,همه ساکنین جزیره قایق هایشنا را آماده  و جزیره را ترک کردن.

اما عشق میخواست تا آخرین لحظه بماند چون اون عاشق جزیره بود.وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت,            عشق از ((ثروت))که با قایقی با شکوه,جزیره رو ترک می کرد کمک خواست و به او گفت : (( آیا می توانم با تو همسفر شوم))؟

ثوت گفت:

((نه مقداری زیاد طلا و نقره داخل قایق هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.))

پس عشق از ((غرور))که با قایقیزیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست.

غرور گفت:

((نه نمیتوانم تو را باخود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و من را و قایق زیبای مرا هم  کثیف میکنی))

((غم))در نزدیکی عشق بود,پس عشق به او گفت:

((اجازه بده تا من با تو بیایم)).غم با صدای غم آلودی گفت:

((آه عشق,من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تنها باشم)).

عشق اینبار به سراغ ((شادی))رفت و اورا صدا زد,اما اون آنقدر قدر شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید.

آب هر لحظه و لحظه بالاتر می آمد.عشق دیگر نا امید شده بود,که ناگهان صدایی سالخورده گفت:

((بیا عشق,من تو را خواهم برد))

عشق آنقدر خوشحال شده بودکه حتی فراموش کردنام پیر مرد را بپرسدو سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد,وقتی به خشکی رسیدند به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کهکسی که نجاتش داده چقدر برگردنش حق دارد.

عشق نزد((علم))که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود رفت.و از او پرسید؟

آن پیر مد که بود؟؟

علم پاسخ داد:((زمان)).

عشق با تعجب گفت :زمان؟اما چرا او به من کمک کرد؟

علم لبخندی خردمندانه زد و گفت:

زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.

[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]

 بهترين های  من با تموم وجود دوستتان دارم                

[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]

نيگا نينيمون خيس شد....!!


[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]
ماه گذشت....

[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]
[ چهار شنبه 21 تير 1391 ] [ 22:44 ] [ مسعود اکبری ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید عشق لالایی بارون تو شباست نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه شبنم و برگ گل یاس لحظه رهایی پرنده هاست توخود عشقی که همزاد منی توسکوت من و فریاد منی توخود عشقی که شوق موندنی غم تلخ و گنگ شعرای منی وقتی دنیا درد بی حرفی داره تویی که فریاد دردای منی توخودعشقی که همزاد منی تو سکوت من وفریاد منی دستای توخورشید ُ نشون میدن چشمای بستمو بیدارمی کنن صدای بال پرنده رو لبات توگوشام دوباره تکرارمی کنن زندگی وقتی که بیزاری باشه روز و شب هاش همه تکراری باشه شاید عشق برای بعضی عاشقا لحظه بزرگ بیداری باشه عشق لالایی بارون تو شباست نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه عزیـز با تو بودنه آخرین پناه موندن منه توخود عشقی که همزاد منی توسکوت من و فریاد منی
امکانات وب